در تاریخ بیست و هفتم آبان هزار و سیصد و هشتاد و هشت برنامهای کوتاه از شبکه تهران صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران با نام «لحظه پروانگی» پخش شد. این برنامه حاوی نکاتی بود که مجبورم کرد دربارهی آن بنویسم. (برای دیدن این برنامه میتوانید [اینجا] کلیک کنید).
این برنامه قرار است هر روز به مناسبت تولد یک شهید پخش شود، و به ما گفته شد: «چون شهید شما از شهدای مظلومی است که بعد از جنگ کمتر به آنها پرداخته شده، اولین قسمت این مجموعه را با شهید شما شروع میکنیم».
تا اینجای کار همه چیز به نظر خوب میرسد. حتی به این کاری نداریم که برنامهی حرفهای که در سطح تلویزیون رسمی کشور کار میشود، باید آیین نگارش صحیح فارسی را رعایت کند و به جای «لحظهی پروانهگی» ننویسد «لحظه پروانگی». مشکل از جایی شروع میشود که متأسفانه تولد محسن اللهداد چهارم آبان است، نه بیست و هفتم آبان. در آخر برنامه ولی در کمال ناباوری درج میشود:
شهید محسن اللهداد
تاریخ تولد: بیست و هفتم آبانماه
حالا اینکه اگر ما نتوانیم برنامه را به چهارم آبان برسانیم، باید به دروغ تاریخ معاصر کشور را عوض کنیم، خود ریشه در نهادینه شدن فرهنگ دروغ در جامعه و علیاخصوص صدا و سیما دارد. اینکه اسم دختر محسن اللهداد، مریم نیست و سمیه است؛ این که کسی نمیداند شخصی که محسن اللهداد به خاطر نجات او به شهادت رسید اسمش حاج محمود! است، و عکسش را شما از کجا پیدا کردهاید و دیالوگ هم برایش ساختهاید لابد مشکل ما است که اطلاعاتمان کافی نیست! اینکه عکسهایی که نشان میدادید اکثریت قریب به اتفاقشان هیچ ارتباطی با شهید نداشتند و معلوم نبود آنها چه کسانی هستند و در آن مستند چه میکنند، لابد مشکل کمکاری و عدم همکاری ما با شما بوده که آرشیو تصاویر ناقصی ارائه دادهایم! اینکه محسن اللهداد میز کاری داشته که برای همسرش خیلی مهم بوده و در داستان تخیلی شما هم آمده، لابد مشکل ما بوده که در این سی سال چشم بصیرت نداشتهایم و میزی ندیدهایم و حتی داستانش را هم نشنیدهایم!آقایان! فرهنگ دروغ در تمام قسمتهای سازمانتان رسوخ کرده. نحقیق کار سختی نیست. ولی انگار مهم برای شما فقط صرف کردن بودجهی بیتالمال برای امری است که حتی توانایی نقل واقعیت را در آن ندارید. آخر این چه یادی است که از شهدا میکنید؟ کسی از شما خواسته؟ کسی شما را تحت فشار قرار داده؟ کسی به شما امر کرده که حتماً از شهیدمان برنامه بسازید؟ مشت نمونهی خروار است و معلوم است در آن سازمان چه اتفاقاتی میافتد، وقتی برنامهای شش دقیقهای نصفش دروغ است.البته بر سازندگان این برنامه و تهیه کنندگان این برنامه ایرادی وارد نیست. در یک سیستم، مدیریت آن خط مشی اصلی را در سازمانش پیاده میکند. و البته نهادهای نظارتی بر آن نظارت میکنند. که خب از نتایج میشود فهمید که مشیشان چیست و نظارتشان کجاست.خدا را شکر میکنیم که تاریخ را شما نمینویسید. که اگر مینوشتید آیندگان هم از دروغهایتان بینصیب نمیماندند.
کلا که برنامه رو سرهم کردن که یه چیزی نشون بدن دیگه!..
..
بعد شما هیچی نگفتین؟
ما الآن اینیه که گفتیم دیگه. حرف ما که اونجا خریدار نداره مهدیه جان.
میثم جان ارزش و اهمیت کار پدر شما بیش از این هاست که با ساخت یک برنامه تلویزیون بالا و پایین شود تلویزیون درپیت ایران که جای خود دارد ولی هیچ برنامه و هیچ حرفی نمی تواند در مورد کار امثال پدر شما ادای حق کند . دروغگویی این رسانه بر هر ادمی که یک سر سوزن عقل تو سرش باشه واضح است ولی تنها چیزی که من براش افسوس می خورم این که این ها به شهیدان خودشان هم رحم نمی کنند .مملکت باید دست افرادی باشد که برای این مملکت زحمت کشیدند نه اقازرادگانی که ازر اول پشت باد کولر نشستند و از بالا نظاره گر بودند . من هیچ خانواده شهید و جانبازی را اطرافم ندیدم که از این وضعیت راضی باشه.این ها همه چیزرا خراب کردند.دلم می خواهدبرای یک بار هم که شده با این ها روبه رو بشوم و بگم اگر جرات دارید یک نظر سنجی بگیرید که اگر به ایران حمله چند نفر حاضرند بروند بجنگند ؟.
دروغ
دروغ
دروغ
واقعا متاسفم
…
البته انتظار بیشتری هم نداریم
کار همیشگیه
به نظر من داستان فراتر از دروغ است ! بی مسئولیتی؛ ماستمالی کردن، وارونه جلوه دادن حقیقت، مظلومنمایی و از این دست صفات قبیح ایران را به گند کشیده است، آقای اللهداد؛ متأسف شدهایم ولی کاری از ما بر نمیآید جز خون دل خوردن و ورق زدن زمان تا روزی که آفتاب صداقت طلوع کند!!!
چه کار بزرگی کردی که نوشتی میثم …
حتی اگه این صدای اعتراض فقط بین خودمون بپیچه و منعکس بشه …